چگونه یک حرکت می تواند کوهنوردی را فراگیرتر کند
چگونه یک حرکت می تواند کوهنوردی را فراگیرتر کند
Anonim

داینوها بزرگ، ترسناک هستند و راهی عالی برای فکر کردن در مورد اینکه چگونه می‌توانیم در صخره حامی و هدفمندتر باشیم.

اولین داینو موفقم را به خاطر نمی آورم. اما من اولین فروپاشی عاطفی مرتبط با دینو را به یاد دارم. در سال 2016، من قصد داشتم از مسیری بر روی طناب بالای دیواری به نام La Meca در خارج از Oaxaca، مکزیک بالا بروم. از روی یک بانوج با دقت تماشا می‌کردم که اعضای مختلف حزب ما Quimera، یک منطقه کلاسیک را امتحان می‌کردند. همه چیز کوزه بود تا اینکه در نیمه راه، همه در آن گیر کرده بودند. در حالی که کاملاً تحت تأثیر صعود قرار گرفته بودم، عصبی بودم و روی یک داینو «آسان» در پایین‌تر ثابت بودم. داینو به کوهنورد نیاز دارد که برای نگه داشتن بعدی بپرد تا برای چند ثانیه کاملاً از دیوار جدا شوند. به من گفته شد این حرکت «حتی قسمت سخت هم نبود». قبل از اینکه بفهمم، من نفر بعدی بودم.

من بستم و پایه‌های استارت را گرفتم، همچنین نگران این بودم که چند نفر تلاش من را تماشا کنند. چند حرکت اول بدون مشکل انجام شد و سپس به دینو رسیدم. نگاه بعدی من کیلومترها دورتر بود. من بتا استاتیک را پرسیدم: آیا دنباله ای از حرکات وجود داشت که بتوانم با ماندن روی دیوار به طور بالقوه از داینو اجتناب کنم؟ من یکی از جایگزین های پیشنهادی را امتحان کردم، اما اتفاق نظر این بود که دینو ساده ترین وسیله برای عبور از این بخش است.

قبول کردم، اما نمی‌توانستم بگویم که فکر دینو باعث استرس من شده است. نفس عمیقی کشیدم، خودم را بدون تجربه قبلی داینو به بهترین شکلی که می توانستم آماده کردم، گریم زدم و پریدم. مسیر من حدوداً سه سانتی متر به سمت چپ من را برد قبل از اینکه در بند خود فرو رفتم و به شدت روی طناب فرو رفتم. می‌توانستم احساس شرمندگی کنم که در شکمم جمع شده و تا سینه‌ام بالا می‌آید. اولین تلاش ضعیف بود. من به سختی حرکت کرده بودم.

اولین داینو موفقم را به خاطر نمی آورم. اما من اولین فروپاشی عاطفی مرتبط با دینو را به یاد دارم.

بلافاصله، تماشاگران شروع به دادن نکات عملی برای تشویق بیشتر به من کردند: «پاهایت را ول کن!» "بازوهایت را صاف نگه دار!" «بیش از حد اهرم نکنید. خودت را خسته می کنی!» "لگن داخل!" "به گذشته نگاه کن!" "فقط برو دنبالش!" با آخرین نکته، فقط برای رفتن به آن، خجالت شروع به یخ زدن اندام و اراده ام کرد. داشتم می رفتم دنبالش! من روی دیوار لعنتی بودم، نه؟ تا آن زمان ده بار تلاش کرده بودم و شکست خوردم. همانطور که پایین آمدم، همان افراد حامی به من گفتند که دفعه بعد آن را دریافت خواهم کرد.

می‌خواستم از نیت‌های خوب پشت نصیحت‌های همه قدردانی کنم، اما سختی می‌کشیدم و نمی‌فهمیدم چرا آنقدر شرمنده بودم که نتوانستم آن دینو را دریافت کنم. در حالی که نفسم قطعاً کبود شده بود، می‌توانستم احساس کنم آسیب عمیق‌تری در بدنم رخنه کرده است. چیزی که در سینه ام زندگی می کرد، که هنوز برای کشف و درک آن وقت نگرفته بودم، درد می کرد. دوباره به داخل بانوج خزیدم و از آستینم استفاده کردم تا اشک هایی را که روی پلک پایینم چکانده بودند را به سرعت پاک کنم. موفق شدم حواسم را پرت کنم تا اینکه بعد از ظهر همان روز، زمانی که در رختخواب برگشتم، هق هق گریه کردم و از تجربه چنین شکست کاملی احساس ناراحتی و ناامیدی کردم.

حداقل در آن زمان اتفاقی را که رخ داده بود یک شکست می دانستم. من خیلی بیشتر به این فکر کرده‌ام که چگونه داینوها می‌توانند نقاط کور جامعه کوهنوردی را در مورد حساسیت به تروما نشان دهند. من حتی نمی‌توانم تعداد دفعاتی را که در باشگاه یا سالن ورزشگاه بوده‌ام بشمارم و کسی در حالی که به داینو نگاه می‌کند، می‌گوید: «حتی قرار نیست آن را امتحان کنم». من نمی توانم آنها را سرزنش کنم. حرکات پویا همه چیز را از یک فرد می‌پرسد که آیا واقعاً به آن دست می‌یابیم یا نه، و بسته به روز، فرد و بسیاری از متغیرهای دیگر نه تنها به نقاط نرم فیزیکی، بلکه ذهنی، عاطفی و معنوی نیز برخورد می‌کنند. Dynos تنها یکی از بسیاری از حرکات در کارنامه کوهنوردان است، و ممکن است تمرکز روی این یک جزئیات احمقانه به نظر برسد، اما نحوه برخورد ما با این حرکت خاص می‌تواند با برخی تمرین‌های حساسیت عمدی انجام شود. این مکانی برای بازگشایی فرهنگ کوهنوردی، کشف بدن و تجربیات خودمان و در نهایت ایجاد جوامع حمایتی و فراگیرتر در کوهنوردی است.

در اکتبر 2018، من برای جشنواره Color the Crag داوطلب شدم. از اولین تلاشم برای داینو دو سال و یک ضربه مغزی گذشته بود. در روز سوم، من روی زمین مرطوب در دایره ای از کوهنوردان مختلف نشستم و به مربی امیلی تیلور کمک کردم که او کلینیکی به نام اصول کوهنوردی را رهبری می کرد. هنگامی که امیلی چهار عنصر اصلی را که در کوهنوردی دخیل هستند توضیح داد: ذهنی، جسمی، معنوی و عاطفی گوش دادیم. فکر می‌کنم زمانی که امیلی در کلینیک از ما پرسید، فکم افتاد، «چطور کسی می‌خواهد آن را دنبال کند وقتی مرکز قلبش سنگین است و او را سنگین می‌کند؟» وقتی احساس کردم چشمانم پر از اشک شده بود شگفت زده شدم و تنها من نبودم. می‌توانستم بگویم دیگران در گروه لحظات مشابهی را تجربه می‌کردند.

بعد از آن کلینیک، خیلی چیزهای بیشتری برای من روشن شد. متوجه شدم که دیگر نمی توانم خود کوهنوردی ام را از بقیه جدا کنم. من روزانه کارهای زیر را انجام می‌دهم: احساساتم را هدایت کنم، تجاوزات کوچک را به میدان بیاورم، بجنگم و/یا جنسیت‌گرایی، نژادپرستی، و یک سری مزخرفات دیگر را در خود بسازم. وقتی نوبت به اجرای حرکتی می رسد که به اعتماد به نفس، باز بودن، رها کردن، ایمان نیاز دارد… خوب، جای تعجب نیست که اتصال نقاط روی داینوها کمی دشوارتر از آن است.

برای مدتی، صعود خود را به مسیرهای کمتر پویا، فنی تر، ظریف و متعادل حفظ کردم. من درک خودم را از توانایی‌های خودم محدود کردم، زیرا با آن چیزی که فکر می‌کردم یک کوهنورد پویا است، سازگاری نداشتم. اگر آن روز از من می پرسیدی: "چه کسی داینو است؟" می‌توانستم پاسخ بدهم: «افراد قوی و با اعتماد به نفس» نه من. افرادی که دارای آن چیزی خاص هستند که آنها را از A به B در کوهنوردی و زندگی می رساند. آنها آن را آسان جلوه می دهند! اما اگر تا به حال یک داینو را امتحان کرده باشید، به این افراد احترام می گذارید، زیرا آسان نیست. در نهایت تصمیم گرفتم از نو شروع کنم و تمرین کوهنوردی خود را از مکانی با تمرکز حواس، اجتماع و حساسیت به تروما بازسازی کنم. وقتی نوبت به داینوها می‌رسد، به خودم می‌گویم: «ابتدا فشاری نیست. شما این کار را برای شما انجام می دهید دوم، بدون قضاوت، زیرا فقط شما تاریخ، بدن، خلق و خوی و طرز فکر خود را در هر روز مشخص می دانید. شما آسیب های روحی خود را می شناسید و می خواهید چیزی را انجام دهید که از شما خواسته های زیادی می کند. در نهایت، شما می توانید از آن لذت ببرید و پرواز و سقوط و کل ماجراجویی را تجربه کنید. تو حق داری اینجا باشی.»

چیزهای بیشتری در این حرکت وجود دارد تا جنبه های فیزیکی که معمولاً در مورد آنها صحبت می کنیم. در حالی که گروه در Oaxaca به من توصیه های عینی خوبی برای نحوه داینو کردن داد، آنها هیچ یک از نیازهای ذهنی یا عاطفی من را در نظر نگرفتند. شاید برای من، قبل از اینکه در بدنم احساس خوبی داشته باشم، هدف حتی انجام دادن حرکت نبود. این به تشویقی نیاز دارد که نتیجه ای را تعیین نمی کند، مانند "تو عالی کار می کنی!" به جای «فقط برو!» تعجب می‌کنم که اگر زبان اطراف داینوها فراگیرتر و کمتر طاقت‌فرسا بود، آیا رابطه‌ام با حرکت آنقدر پرتنش نمی‌شد، اگر حتی قبل از صعود، می‌توانستم احساس کنم که اطرافیانم اهداف من را نمی‌پذیرند، اما برای کمک به من در سفر حضور داشتند، هر طور که به نظر برسد. حساس تر بودن نسبت به نیازهای دیگران و مدیریت پویاتر تعاملات خود، کلید ایجاد جوامع قوی و حمایت کننده است.

کوهنوردی چند سال مرا در حالت دفاعی قرار داده بود. درست مانند هر ورزش دیگری، هنجارهای جنسیتی جنبه های زیادی از کوهنوردی را شکل داده است. برخی از صعودها «برای زنان بهتر» در نظر گرفته می‌شوند، یا اگر صعودی بیش از حد بلند یا تند تلقی شود، ممکن است زنان، ترنس‌ها یا افراد غیر باینری را حتی از امتحان کردن آن منصرف کند. اولین تلاش داینو - من فقط به خودم افتخار می کنم که ظاهر شدم و تلاش کردم. و خوشبختانه، Color the Crag به من ثابت کرد که در هر بدنی که توسط یک جامعه حامی و هدفمند احاطه شده است، چه چیزی ممکن است.

علاوه بر جنسیت، عواملی مانند نژاد، توانایی، و طبقه (در میان بسیاری موارد دیگر) نقطه ورود یا فقدان ما را به کوهنوردی اطلاع می دهند. راه حل های ما باید به همان اندازه متقاطع باشند. با پیشرفت کافی و هر شانس، افراد بیشتری از رنگین‌پوست، cis/trans womxn، غیر باینری و جنسیت‌کوئر می‌توانند وارد فرآیند یادگیری دوم برای کشف علاقه‌ها و ناخوشایندهای واقعی خود شوند و نقش‌هایی را که کوهنوردی تلاش می‌کند در بدن‌های مختلف اعمال کند، کنار بگذارند. هرکسی که با موانعی برای دسترسی و فراگیری در سالن‌های ورزشی مواجه می‌شود، در نهایت باید با معضل dynos روبرو شود: شرم درونی، شک و ترس. این چیزی بیش از نفس و تکنیک درست است.

اگر جوامع کوهنوردی را مجدداً فرمول بندی کنیم تا فضا، درک و انتخاب در مورد اینکه چگونه می خواهیم با این ورزش درگیر شویم را فراهم کنیم؟ چه می‌شد اگر هنگام ورود به یک فضای کوهنوردی بدانیم که برای همه افراد وجود دارد که بدن خود را بهتر می‌شناسید و می‌توانید در فرآیند خود کار کنید و همچنان به اندازه دیگران از آن استقبال کنید؟ قبل از اینکه اولین یا سه هزارمین داینو خود را امتحان کنید، باید بدانید که برخی از روزها برای حرکاتی که نیاز به رها کردن و رفتن به آن دارند، سخت تر از روزهای دیگر هستند. و این اشکالی ندارد. بدانید که برای کوهنوردی نیازی به بالا رفتن از درجه خاصی ندارید. نیازی نیست در یک ون لوکس زندگی کنید یا به ورزشگاه بروید. یک کوهنورد واقعی نیازی به چین دادن سخت، محوطه دانشگاه یا داینو ندارد.

چه می‌شد اگر فرهنگ کوهنوردی می‌توانست آنقدر فراگیر شود؟ اگر برندهای بزرگ ورزشکاران متنوع را در همه سطوح تأیید می کردند و ابتکارات جامعه محلی به اندازه اولین صعودها در مناطق دورافتاده عمیق در نظر گرفته می شد؟ اگر جامعه کوهنوردی به طور کامل این ایده را بپذیرد که شما یک کوهنورد هستید، اگر با احترام به زمینی که در آن صعود می کنید، کوهنوردی کنید، اگر بفهمید ساختمان عمدی جامعه چگونه به نظر می رسد، اگر سبک کوهنوردی شما باعث می شود بدن خود را دوست داشته باشید؟

دسترسی به اطلاعات، تجهیزات، عضویت در باشگاه، دوستان کوهنوردی که نام شما را زیر سوال نمی‌برند، و اعتماد به خود، همگی امتیازاتی هستند که در بیشتر فضاهای صنعت سنگنوردی بدیهی تلقی می‌شوند. بیایید کاری کنیم که همه به اندازه کافی احساس امنیت کنند تا داینو را امتحان کنند. از بین بردن شرم و گناه در اطراف بدن و جایگزینی آن با ایمنی و پشتیبانی، صنعت سنگنوردی را به طور کلی بهبود می بخشد. کوهنوردی به من آموخت که ضربه‌ای را در قفسه‌ی سینه‌ام حمل می‌کنم، و من این امتیاز را داشتم که با آن کار کنم. برای من غیرممکن بود که یاد بگیرم داینو را به طور موثر یاد بگیرم و موانع فیزیکی، ذهنی، روحی و عاطفی را که باید به عنوان یک زن رنگی عجیب و غریب و سیال جنسیتی از آن عبور کنم، در نظر نگیرم. بیایید نحوه صحبت در مورد این حرکت را به عنوان دروازه ای برای انجام بیشتر این گفتگوها و در نهایت ایجاد تغییرات عمیق، تغییر دهیم.

چهار سال بعد، من هنوز در پذیرش سبک های کوه نوردی پویا کاملاً راحت نیستم. چیزی که این روزها خیلی بیشتر دارم، شناخت بدنم، نیازها و مرزهایم است. اگر می‌توانستم آن لحظه را در اولین داینو خود تکرار کنم، می‌خواستم آرامش بیشتری داشته باشم و همتایان خوش‌نیت من روی یک هدف نهایی تمرکز نکنند، بلکه در طول تجربه با من کار کنند تا آن را در یک یادداشت عالی بگذارم.. من شکست نخورده بودم من یک فرآیند عمیق یادگیری و لغو را آغاز کرده بودم. Dynos می تواند این کار را انجام دهد.

توصیه شده: