برای ارتقای اوقات فراغت خود، تلفن خود را کاهش دهید
برای ارتقای اوقات فراغت خود، تلفن خود را کاهش دهید
Anonim

نویسنده "مینیمالیسم دیجیتال" توضیح می دهد که چگونه می توانید زمان آزاد خود را به حداکثر برسانید

در سال 2009، در سن 30 سالگی، دیو اسمیت ساعت های طولانی در یک شرکت حسابداری در سن لوئیس اوبیسپو، در سواحل مرکزی کالیفرنیا کار می کرد و خوشحال نبود. «این نور فلورسنت بود، بدون پنجره، عدم تعامل زیاد با مردم، تعداد زیادی کاغذبازی. من از آن متنفر بودم، او در تابستان امسال به من گفت. هفته ای دو سه بار ناراحتی اش به اوج می رسید و بلند می شد و از در بیرون می رفت. او می گوید: «من قصد بازگشت ندارم. اما به ناچار به یاد می آورد که دوقلوهای شیرخوار در خانه داشت تا از خود حمایت کند و با او صحبت کند تا پشت میزش برگردد.

پس از چهار سال از این ناراحتی، اسمیت کار خود را با شرکت بزرگ رها کرد و خانواده خود را به یک منطقه قابل توجه و زیر رادار، واقع در حومه شهر خلیج مورو، معروف به تراکت ساحل، نقل مکان کرد. این محله که بین بزرگراه ساحلی اقیانوس آرام و اقیانوس قرار دارد، از خانه‌های مزرعه‌ای ساده و یک طبقه با سقف‌های کم ارتفاع تشکیل شده است که همگی در فاصله کوتاهی از خط ساحلی هستند. ترکیبی از محدودیت های منطقه بندی اعمال شده توسط کمیسیون ساحلی کالیفرنیا و فاصله آن از ثروت نگران کننده سانفرانسیسکو و لس آنجلس به Tract ساحل اجازه می دهد تا از هسته ای از خانواده های جوان و طبقه متوسط که جذب دسترسی آسان به ورزش های اقیانوسی و محیطی آرام شده اند حمایت کند. بازگشت احساس جامعه همانطور که اسمیت توضیح می دهد، این نوع مکانی است که درک می شود، در روزهای خوب موج سواری، "شما همه چیز را رها می کنید، تمام جلسات خود را لغو می کنید و روی آب می روید."

برای تامین مخارج زندگی، اسمیت روش CPA خود را شروع کرد که بر آماده سازی مالیات برای افراد جامعه متمرکز است. در طول سه ماه منتهی به ضرب‌الاجل مالیاتی آوریل، اسمیت روزهای طولانی کار می‌کند تا اظهارنامه‌های مشتریانش را آماده کند، اما در 9 ماه دیگر سال، به ندرت بیش از 12 ساعت در هفته کار می‌کند. اسمیت گویی برای جبران زمان از دست رفته در زندان فلورسنت شغل قدیمی خود، ساعات رایگان تازه یافته خود را به سرگرمی های تهاجمی اوقات فراغت اختصاص داده است. خانه او سه دقیقه پیاده تا موج سواری فاصله دارد و از پنجره اش می تواند شرایط را ببیند. در یک روز خوب، او چند ساعت در صبح موج‌سواری می‌کند، برای ناهار به دوچرخه‌سواری در کوهستان می‌رود، و سپس یک دور بعد از ظهر گلف بازی می‌کند. او می‌گوید: «من این را تریفکتا می‌نامم. فعالیت های زیادی در فضای باز در این منطقه وجود دارد - از جمله بادبادک سواری، ماهیگیری، قایقرانی، و کوه نوردی - که اسمیت پذیرفت که باید در تفریحات خود انتخابی بیشتری داشته باشد. او به شوخی شکایت کرد: "من فقط می توانم خیلی کارها را انجام دهم."

برای بسیاری از مردم، داستان اسمیت مانند یک افسانه به نظر می رسد. ایده ترک یک شغل تلخ برای نقل مکان به ساحل و در آغوش گرفتن روزهای "تریفکتا" تا حد زیادی جذاب است زیرا بر تمایل اولیه ما به اوقات فراغت تأثیر می گذارد. دایان آکرمن، شاعر و طبیعت‌شناس، در کتاب «بازی عمیق» در سال 1999، استدلال می‌کند که بازی شدید برای تجربه انسانی اساسی است. او می نویسد: «این برای اینکه ما کی هستیم و چیستیم، فرآیندی غریزی مانند نفس کشیدن است. مارک سیسون، گورو سلامت و تناسب اندام، موافق است، و تأکید می کند که اجداد شکارچی-گردآورنده ما از جلسات طولانی «زمان فراغت خالص و بدون تقلب» لذت می بردند. این فقط به این دلیل نبود که سرگرم کننده بود، بلکه به این دلیل بود که "یک جزء حیاتی از زندگی جمعی و انسجام اجتماعی" را فراهم می کرد.

اما در عین حال، داستان‌هایی مانند داستان اسمیت می‌توانند ناامیدکننده باشند، زیرا اغلب شامل یک حرکت دراماتیک توسط قهرمان داستان به مکانی عجیب و غریب می‌شوند و در عین حال تعهدات کاری خود را به شدت کاهش می‌دهند. اکثر افرادی که آرزوی تفریحات بدون تقلب بیشتری دارند، نمی توانند به راحتی زندگی خود را به این شکل خراب کنند و باعث می شود که احساس غم و اندوه کنند. با این حال، گزینه دیگری وجود دارد. در حین تحقیق در مورد جدیدترین کتابم، مینیمالیسم دیجیتال، به روشی برخوردم که در آن تقریباً هر کسی در فرهنگ کنونی و پرمشغله ما می‌تواند اوقات فراغت با کیفیت بیشتری را بدون نیاز به حرکت در نزدیکی اقیانوس یا تغییر شغل اساسی به زندگی خود تزریق کند. به عبارت دیگر، راهی برای پذیرفتن عملاً همان روحیه ای وجود دارد که باعث تغییر زندگی اسمیت شد. با نگاهی دقیق تر به رابطه شما با دستگاهی که احتمالاً در حال خواندن این مقاله هستید شروع می شود.

در سال‌های اخیر، ابراز نارضایتی مردم از گوشی‌های هوشمندشان به طور فزاینده‌ای رایج شده است. به عنوان یک دانشمند کامپیوتر که همچنین در مورد تأثیر فناوری بر فرهنگ می نویسد، به این نتیجه رسیدم که ممکن است کتاب جالبی در کمین این تغییر فرهنگی باشد، بنابراین در سال 2016 شروع به تحقیق جدی تر در مورد این موضوع کردم.

در اوایل این فرآیند، آزمایشی را تنظیم کردم. من یادداشتی برای مشترکان خبرنامه ایمیلی خود ارسال کردم و از داوطلبانی خواستم که مایل باشند 30 روز از آنچه من «فناوری شخصی اختیاری» نامیدم خودداری کنند، دسته‌ای که شامل رسانه‌های اجتماعی، بازی‌های ویدیویی، رسانه‌های جریانی، اخبار آنلاین، و وب گردی بیکار این یک درخواست بزرگ بود، بنابراین انتظار داشتم که حداکثر چند ده روح شجاع با شرکت در آن موافقت کنند. حتی تصور می کردم که مرتباً تلفنی با آنها صحبت می کنم تا بتوانم داستان های آنها را در کتابم شرح دهم. اما ناامیدی خوانندگانم را از دستگاه هایشان دست کم گرفته بودم: بیش از 1600 نفر ثبت نام کردند. آنها گروه متنوعی بودند که متشکل از دانش آموزان، والدین، مدیران پرکار و بازنشستگان از سراسر جهان بودند. چیزی که آنها را متحد می کرد، خستگی دسته جمعی از این بود که چقدر از زندگی خود را وقف اکران می کردند.

با شروع آزمایش، این داوطلبان شروع به ارسال گزارش هایی از تجربه خود برای من کردند. برای اکثر آنها حدود یک هفته طول کشید تا در هر لحظه کوتاهی که حوصله سر می‌رفتند، میل شدید به بررسی تلفن همراه خود را از دست دادند. پس از این مرحله، آنها تمایل داشتند خدماتی را که قبلاً توجه آنها را به خود جلب کرده بود، از دست ندهند. (به نظر می رسد، شما هنوز هم می توانید بدون بررسی اجباری رسانه های اجتماعی با دوستان خود ارتباط برقرار کنید و بدون نظارت بر توییت های اخبار فوری، از آنچه در جهان می گذرد آگاه باشید.) شگفتی واقعی این بود که آنها ناگهان چقدر وقت آزاد داشتند. زمانی که دستگاه های خود را کنار گذاشتند برنامه ریزی کنید. یکی از شرکت کنندگان به من گفت: «بعد از هفته اول، صادقانه بگویم که می‌خواهم از شادی به خاطر آزادی که تجربه می‌کردم گریه کنم. وقت آزاد.»

این داوطلبان ناخواسته دقایق زیادی را با تلفن های خود از دست داده بودند که در ابتدا متوجه شدند که با این حفره های تازه کشف شده در برنامه خود چه کار کنند. یکی از داوطلبان در اوایل آزمایش اعتراف کرد: "من به طور مثبت وحشت دارم." حتی برخی از آنها به جای مواجهه با چالش زمان بدون حواس، ترک تحصیل کردند. اما کسانی که این شوک را پشت سر گذاشتند تا حد زیادی با تجدید زندگی اوقات فراغت خود این کار را انجام دادند. بی حوصلگی یک محرک قوی است و وقتی حواس پرتی دیجیتال حذف شود، منابع کلاسیک تفریحی بار دیگر نقش مهمی در ایجاد یک روز رضایت بخش ایفا می کنند.

بسیاری از شرکت‌کنندگان عادات خواندن طولانی مدت («کتاب‌های چاق!») را دوباره شروع کردند و زمان بیشتری را صرف گفتگوهای عمیق با خانواده و دوستان کردند. برخی در تعمیر خانه به موفقیت دست یافتند، در حالی که برخی دیگر به سرگرمی های خلاقانه ای مانند نوشتن، نقاشی، و در موارد متعدد برنامه نویسی رایانه ای تفریحی بازگشتند - که به نظر می رسد یک چیز واقعی است. یک زن جوان در مورد ساختمان معماری لگو ("یک خروجی فوق العاده") به وجد آمد. شاید تعجب آور نباشد که بسیاری نیز برای فعالیت های فراغتی سختگیرانه در فضای باز از نوعی که دیو اسمیت ممکن است مورد تایید قرار دهد، انرژی سرمایه گذاری کرده اند. چندین بار به باشگاه های دویدن به همراه دوچرخه سواری و پیاده روی طولانی اشاره شد. برخی از شرکت‌کنندگان به تیم‌های ورزشی تفریحی بازگشتند یا در مهارت‌های ورزشی خاص، مانند پارو زدن ایستاده یا جوجیتسو برزیلی، تمرین کردند.

این مطالعه موردی نشان می‌دهد که چگونه تقریباً هر کسی می‌تواند به میزان قابل توجهی میزان اوقات فراغت با کیفیت بالا را در زندگی خود ارتقا دهد. اگر شما هم مانند بسیاری از افرادی هستید که در آزمایش من شرکت کرده‌اند، احتمالاً تلفن شما بیشتر از آن چیزی که تصور می‌کنید وقت آزاد شما را مستعمره کرده است. اگر مایلید نقش آن را در اوقات فراغت خود به طور چشمگیری کاهش دهید، احتمالاً از اینکه چقدر تفریحات معنی دارتری می توانید در روز معمولی جا بیاندازید، شگفت زده خواهید شد.

برای موفقیت در این دگرگونی اوقات فراغت، غریزه اولیه خود را نادیده بگیرید که به سادگی عادت های خود را تغییر دهید. در تجربه من، تغییرات کوچک مانند خاموش کردن اعلان‌ها یا به هم زدن آیکون‌ها در گوشی هوشمند شما نمی‌چسبند. نیروهای تکنولوژیکی و فرهنگی که شما را به سمت نمایشگرهایتان جذب می کنند بسیار قدرتمند هستند. در عوض، من به شما پیشنهاد می‌کنم از همان ساختار کلی آزمایش من پیروی کنید: مدت زمانی را انتخاب کنید که در طی آن از تمام حواس‌پرتی‌های دیجیتالی اختیاری استراحت کنید و اجازه دهید که کسالت ناشی از آن به شما انگیزه دهد که به شدت به دنبال جایگزین‌های با کیفیت بالاتر بروید. هدف این است که ذائقه خود را برای انحرافات دیجیتالی آسان از دست بدهید و مجدداً جذب فعالیت های مغذی تر شوید.

نکته ای که این استراتژی را از مفهوم سم زدایی دیجیتالی که به طور فزاینده ای محبوب تر می شود جدا می کند این است که نه تنها به این موضوع می پردازیم که از چه کارهایی اجتناب می کنید، بلکه در مورد این است که به جای آن چه کاری باید با زمان خود انجام دهید. دور شدن از فناوری منحرف کننده در حالی که هیچ تلاشی برای جایگزینی آن با چیزی بهتر انجام نمی دهید، باعث عقب نشینی می شود. جست‌وجوی جایگزین‌های معنی‌دار آنقدر حیاتی است که در مینیمالیسم دیجیتال به افراد پیشنهاد می‌کنم که برنامه‌های تفصیلی اوقات فراغت را برای شکستن اهداف خود، مانند دستیابی به یک رکورد شخصی جدید یا به پایان رساندن یک پروژه صنایع دستی، در نقاط عطف هفتگی و عادت‌های روزانه ترسیم کنند.

به عنوان مثال، به جای اینکه تصمیم بگیرید بیشتر دوچرخه سواری کنید، ممکن است یک هدف هفتگی مسافت پیموده شده را تعیین کنید و سپس یک عادت تمرینی روزانه را ایجاد کنید که به شما در رسیدن به آن کمک می کند. برای بسیاری از مردم، ایده شکل‌گیری چنین برنامه‌های ساختاری ممکن است بیش از حد به نظر برسد. در واقع، یکی از داوران حتی من را به خاطر این پیشنهاد مسخره کرد و خاطرنشان کرد که ساختن این طرح‌ها «به نظر کمترین سرگرم‌کننده‌ترین چیز به نظر می‌رسد». اما این واکنش میزان آشنایی بسیاری از افراد با تعهد بلندمدت را در عصر رضایت آنی از دست داده‌اند را دست کم می‌گیرد - معلوم می‌شود که یک ساختار کوچک برای بازیابی راحتی با دشواری رضایت‌بخش بسیار مفید است.

در نگاه اول، رویکردی که من برای بازیابی اوقات فراغت بیان می‌کنم، ممکن است به اندازه‌ای که دیو اسمیت کار اداری بی‌حس‌کننده‌اش را به مدت 12 ساعت در هفته در کنار اقیانوس ترک می‌کند، جذاب به نظر نمی‌رسد. اما تأثیر پشت سر گذاشتن شب‌های پیمایش بی‌اهمیت برای جا افتادن در مسیر دیگری یا مسابقه فریزبی نهایی غروب آفتاب می‌تواند به همان اندازه قدرتمند باشد. فعالیت هایی که بدون هیچ دلیلی جز ارزش ذاتی آنها دنبال می شوند، نقش مهمی در تجربه انسانی دارند. وقتی تلفن همراه همیشگی شما باشد، چنین فعالیت هایی به حاشیه رانده می شوند. اگر اینطور نباشد، متوجه خواهید شد که برای این کارهای حیاتی بیشتر از آنچه تصور می کردید زمان دارید.

کال نیوپورت استاد علوم کامپیوتر در دانشگاه جورج تاون و نویسنده کتاب مینیمالیسم دیجیتال: انتخاب یک زندگی متمرکز در دنیای پر سر و صدا است.

توصیه شده: